کد خبر: 1237707
تاریخ انتشار: ۱۲ تير ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
استاد سواد رسانه در گفتگو با «جوان» عنوان کرد
عملاً رسانه‌ها سه کارکرد اصلی می‌توانند داشته‌باشند. کارکرد اول فضاسازی انتخاباتی و ایجاد شور و نشاط در جامعه برای افزایش مشارکت است. کارکرد دوم آشنایی جزئی‌تر با نامزد‌ها و دیدگاه‌های آنهاست که این مسئله در مناظرات و گفتگو‌ها می‌تواند جزئی‌تر بیان شود و باید به مشخصات و ویژگی‌های اصلی هر کدام از نامزد‌ها برسند و نکته سوم که مهم است و آن را کمتر می‌بینیم، مسئله انعکاس صدای مردم و برنامه‌های زمان‌بندی‌شده و تعهد‌های نامزد‌ها در کوتاه‌مدت و دراز‌مدت است. به نظر می‌رسد این سه در کنار هم می‌تواند فضایی را ایجاد کند تا افراد در انتخابات حاضر شوند
سجاد آذری 

جوان آنلاین: دور اول انتخابات برگزار شد و اکنون در حال طی کردن روند مناظرات مرحله دوم بین دو طرفی هستیم که به این مرحله رسیده‌اند. در این شرایط نگاهی داشته‌ایم به کنش‌های تبلیغاتی که در این زمان انجام شده و در گفتگو با محمد لسانی، مروج سواد رسانه و مدرس کشوری رسانه، اقدامات تبلیغاتی را که در کاهش مشارکت عمومی در انتخابات مؤثر بوده آسیب‌شناسی کرده‌ایم. 

در شرایطی که مشارکت در دوره اول انتخابات به اندازه کافی نبود و البته فرصت بسیار محدودی هم تا انتخابات مانده در این زمان محدود آیا رسانه‌ها می‌توانند کاری برای تشویق افراد به مشارکت انجام دهند؟ 
عملاً رسانه‌ها سه کارکرد اصلی می‌توانند داشته‌باشند. کارکرد اول فضاسازی انتخاباتی و ایجاد شور و نشاط در جامعه برای افزایش مشارکت است. کارکرد دوم آشنایی جزئی‌تر با نامزد‌ها و دیدگاه‌های آنهاست که این مسئله در مناظرات و گفتگو‌ها می‌تواند جزئی‌تر بیان شود و باید به مشخصات و ویژگی‌های اصلی هر کدام از نامزد‌ها برسند و نکته سوم که مهم است و آن را کمتر می‌بینیم، مسئله انعکاس صدای مردم و برنامه‌های زمان‌بندی‌شده و تعهد‌های نامزد‌ها در کوتاه‌مدت و دراز‌مدت است. به نظر می‌رسد این سه در کنار هم می‌تواند فضایی را ایجاد کند تا افراد در انتخابات حاضر شوند. 
این کار‌ها از رسانه‌های رسمی مانند صداوسیما و مطبوعات گرفته تا رسانه‌هایی که امروزه به آن‌ها غیررسمی هم نمی‌توانیم بگوییم، چون فضای مجازی هم رسمیت پیدا کرده‌است و باید به آن‌ها رسانه‌های نسل نو و رسانه‌های جدید بگوییم باید انجام شود. این رسانه‌ها اکنون گسترش پیدا کرده و باید حتماً نظام بگیرند تا از طریق آن‌ها مردم به قوت نظر و تفاوت‌های نامزد‌ها نسبت به همدیگر اشراف پیدا کنند. 

چقدر این رسانه‌ها در دوره‌های قبلی مخصوصاً در مسئله مناظرات مؤثر بودند؟ 
من مهم‌ترین مسئله‌ای که می‌بینم، این است که باید مناظرات گذشته را آسیب‌شناسی کنیم، بسیاری از مردم مستندات نامزد‌ها را ندیدند، بسیاری از مردم برنامه‌های کارشناسی را ندیدند، چون برنامه‌های کارشناسی حتی تا سطحی است که اگر برای دانشجویان یا استادان دانشگاه هم بگذارید، ممکن است جذابیت نداشته‌باشد، ولی برای عموم مردم خیلی مهم است که به سراغ اصل مسئله برویم و اصل مسئله را بدون حواشی و زواید به شکل رک و صریح بیان کنیم. با توجه به همه این مسائل در آسیب گذشته مهم‌ترین ضعف را اول از همه در برنامه ریزی، هویت و انسجام کمپین‌ها انتخاباتی نامزد‌ها می‌بینم. رسانه پیرو کمپین نامزد‌ها هستند وقتی که یک کمپینی ضعیف باشد، اصولاً گیج و گم در رسانه‌های خطوطی را از نامزد‌ها می‌بینیم. من در گام اول انتقاد بزرگم از عدم طراحی و حضور بیمارگونه کمپین‌های همه نامزدهاست. مشخصاً هیچ نامزدی کمپین مشخص و براساس اصول و طراحی ندارد. 

چارچوب این کمپین‌ها چیست که می‌فرمایید هیچ کدام از نامزد‌ها ندارند؟
چارچوب کمپین از هدف‌گذاری، شعار، ادبیات‌سازی و ادراک‌سازی است که در نهایتاً به موج‌آفرینی، مشارکت و حضور اجتماعی مردم خاتمه پیدا می‌کند. کمپین‌ها باید از همه این طیف برخوردار باشد. پس اولین ایراد به کمپین‌های نامزد‌ها باز می‌گردد. 

تا از این بخش مناظرات خارج نشدید به نظر می‌رسد بعد از اتفاقات مناظرات سال ۸۸ شاید رسانه ملی و حتی خود نامزد‌ها و طرفداران آن‌ها به دنبال این هستند که مناظرات خیلی چالشی نباشد. اصلاً چقدر باید مناظرات چالشی باشد و آیا این موجب بی‌اخلاقی در مناظرات نمی‌شود؟
اصولاً پختگی نامزد به علاوه پختگی حزب و کمپین موجب می‌شود که غوغاسالاری و زردسالاری شکل نگیرد. پس راه‌حل پختگی است و راه‌حل مردگی نیست. مردگی خط و نشان کشیدن و جلوگیری از بروز است اینکه فرد فرصت بروز نداشته باشد و خیلی در چارچوب باشد، مردگی است. من اسم این را اخلاق‌مداری نمی‌گذارم و از نظر من فضای عدم‌پختگی و ناپختگی سیاسی موجب می‌شود افراد به جدال و رقابت ورود نکنند، اما اگر پخته باشند می‌دانند که باید جلوی هیجانات خود را چطور بگیرند و می‌دانند تا کجا اجازه جلو رفتن و پیش روی دارند. 

به نظر شما مردم چقدر از چالش را می‌پسندند؟ طبیعتاً بخشی از مردم ممکن است حتی توهین بین نامزد‌ها را هم بخشی از ملزومات انتخاباتی بدانند. 
باید دو مسئله را از هم جدا کرد، مسئله اول این است که عرصه سیاست در کنار عرصه ورزش و هنر، بزرگ‌ترین تفریح مردم جهان است یعنی جدای از اینکه سیاست کارکرد سازندگی و پیشرفت دارد یک عرصه تفریح و وقت گذاشتن است سر این قضیه مهم است که امر سیاسی جلوه داشته‌باشد و این فقط در جمهوری اسلامی ایران هم نیست. امر سیاسی نیاز دارد در تمام دنیا دارای جلوه باشد و عملاً محدود شدن به استدلال، حرف و جنبه‌های شناختی هم به کمپین و هم به امر سیاسی ضربه‌زننده است. یعنی آرام‌آرام امر سیاسی را تبدیل به داستان حسین کرد شبستری و کلیات ابوالبقا می‌کند. امر سیاسی باید با زندگی مردم پیوند داشته‌باشد، امر سیاسی باید بتواند موج‌آفرینی کند، این مسئله خیلی مهم است. البته کنترل‌ها حتی حاکمیتی و دولتی هم نیست، بلکه خودسانسوری است و خود افراد فکر می‌کنند نباید ورود کنند. خیلی از مواقع هم عملاً طراحی نادرست بستر و میدان است یعنی شما وقتی که مجری‌ای را دارید که عملاً زمان‌سنج است، وقتی که خیلی مقدمات و حواشی گفته می‌شود، اصولاً وقتی پیدا نمی‌کنید که صحبت جذاب داشته‌باشد. 
اخیراً مناظرات بین بایدن و ترامپ را در سی‌ان‌ان داشتم می‌دیدم، طی یک ساعت و ۳۰ دقیقه‌ای که مناظره برگزار شد، اولاً با ریتم تند برگزار شد، هر نفر دو دقیقه می‌توانست صحبت کند و رفت و بازگشت یک دقیقه‌ای بین نامزد‌ها بود و زمان‌سنجی را هم خارج از دید مخاطب انجام می‌دادند. 
می‌توانم این گونه مثل بزنم که بعضی از مواقع در مشاهده مسابقات رالی خطوط خیابان و خطوط مسیر به چشم می‌آید، ولی بعضی از مواقع از آنقدر از رالی لذت می‌بریم که اصلاً این خطوط به چشم ما نمی‌آید. به نظر می‌رسد در فضای سیاسی در یک طراحی درست رسانه‌ای اصلاً ما خط‌ها، تابلو‌ها و مواردی از این دست را نباید ببینیم و مردم باید آگاه شوند و از این آگاه شدن خود لذت ببرند. 
مثال دیگر فرض کنید در فضای رسانه‌ها یکی از آن‌ها کتاب است و در کتاب عالی‌ترین کتاب، کتاب دین و قرآن است حالا وقتی که با تجوید یا با قرائت مجلسی قرآن را می‌خوانید و گوش می‌دهید آگاهی و لذت با هم شکل می‌گیرد؛ لذا اینکه ما بخواهیم آگاهی را فقط در قالب سخنرانی‌های پشت سر هم داشته‌باشیم، جنبه‌های جذاب بحث ذبح می‌شود و این اتفاق نادرست است. 
خب این نوع مناظره‌های امریکایی که گفتید چقدر قابل‌الگو برداری است؟
یک جنبه مثبت آن را گفتم یک جنبه منفی آن را هم بخواهم بگویم اینکه می‌دیدیم بزرگ‌ترین دغدغه آن‌ها این است که آقای بایدن نمی‌تواند جملات خود را به پایان برساند یعنی می‌بینید یک انتخاباتی شکل گرفته در کشوری که ادعای دموکراسی دارد بعد به نامزدش می‌گوید چرا تو نمی‌توانی جملاتت را به پایان‌برسانی حالا در کشور ما ماشاءالله نامزد‌ها خوش صحبت هستند، اما این خوش‌صحبتی خیلی از مواقع برنامه‌محور نیست، همچنین این خوش‌صحبتی برای مردم جذاب نیست و پیوندی با مشکلات مردم ندارد؛ لذا من در کنار اینکه مشکل اول را از ضعف کمپین نامزد‌ها می‌دانم ولی مشکل دوم را عملاً از همین پرهیز یا عدم جسارت رسانه‌ای می‌دانم در حالی که کسی که باید پرهیز داشته‌باشد، کاندیدا‌ها هستند و رسانه‌ها باید بتوانند پشت سر هم مانند جلسات خوبی که پرسش‌های کارشناسان از نامزد‌ها و نزدیکان آن برگزار شد، این کار را انجام دهد. این یکی از اتفاقات خوبی بود که باید خیلی پررنگ می‌شد و حتی همان آرایش به مناظرات اصلی نامزد‌ها هم وارد می‌شد، یعنی به جای یک مجری زمان‌سنج، مجری حذف می‌شد و عملاً نامزد‌ها و کارشناسان بودند. در حالی که بیشترین برنامه‌ای که دیده می‌شود، مناظرات کلی است ولی احتمالاً خیلی تعجب‌آور خواهد بود، اگر میزان انتشار ویدئو‌ها و نظر مردم را ببینید، گفت وگوی کارشناسان با نامزد‌ها و همراهان بیشتر جذاب بود و بیشتر محتوا داشت از خود مناظرات اصلی بیشتر همراهی می‌گرفت. این مسئله باید آسیب‌شناسی شود و لازم است طراحی رسانه‌ای برای صراحت و مشخص شدن مرز کاندیدا‌ها انجام شود. 

یعنی چه مرز کاندیدا‌ها با یکدیگر مشخص نبود؟
یعنی در مسائل تفاوت دیدگاه آن‌ها با هم روشن نبود، در این مسئله شاید باید چند اتفاق می‌افتاد که یکی از آن‌ها استفاده از حوزه محتوایی است که آن را خلاصه می‌کند. ما نیاز به داده‌های کمکی یا گرافیکی داریم که نشان دهد در فلان قضیه اصل بحث و تفاوت دیدگاه این شش نامزدی که آمده‌بودند چه بود. حرف‌ها گفته می‌شد، ولی تمایز‌ها مشخص نبود و بیشتر بحث‌ها در مورد عقبه سیاسی افراد بود که موجب دیده‌شدن آن‌ها می‌شد، یعنی فقط مطرح می‌شد فلانی متعلق به این حزب و فلانی متعلق به آن یکی حزب است. 
در اینجا وارد آسیب‌شناسی سوم می‌شویم. در کنار کمپین و رسانه، سومین آسیب‌شناسی کنشگری خود نامزدهاست. کنشگری خود نامزد‌ها به معنای زبان بدن، تسلط بر بیان و به معنای رسیدن به ادبیات جذاب و حفظ بودن آمارها، ارقام و تسلط بر شرایط است. 

دلایل اینکه چنین مواردی را کمتر شاهد بودیم، چیست؟
یکی از دلایل آن می‌تواند این باشد، حادثه‌ای که اتفاق افتاده موجب شده آمادگی قبلی در بین نامزد‌ها وجود نداشته‌باشد و طی دو هفته وارد رقابتی شدند که مانند مسابقه سنگینی است برای کسی که هنوز به وزن ایده‌آل خود نرسیده و شرایط ایده‌آل خود را ندارد. برای همین موضوعات خلاف رفتن و کنش نامناسب نامزد‌ها خیلی به چشم می‌رسید و کنش‌گیری نامناسب نامزد‌ها نشان می‌داد به هیچ عنوان در بازه خوب خود تعریف نمی‌شوند. 

به عنوان جمع بندی بحث با توجه به فرصت کمی که تا انتخابات هست، رسانه اگر بخواهد اقدامی انجام دهد که مشارکت را بهتر کند، چه باید انجام دهد؟
به نظر من رسانه قطعه‌ای از پازل است و همه فشار را نباید به رسانه آورد. اتفاقی که الان می‌افتد این است که ما در همه اجزای رقابت سیاسی و کنش انتخاباتی نیاز و ضرورت به بازنگری و بازطراحی را می‌بینیم. قطعاً این مسئله مربوط به چند روز آینده نیست و دید کوتاه‌مدت و اینکه همیشه همه مسائل را سر رسانه بخواهیم خرد کنیم، ساده‌ترین روش است، ولی رسانه در این دو، سه روز باید حواشی را کم کند و خیلی از خط کشی‌ها و قوانین لازم نیست در رسانه‌ها گفته شود و نامزد باید آن‌ها را خودشان رعایت کند و از قبل باید با نامزد و ستاد نامزد به توافق رسید چنان که در مناظره سی ان ان هم گفته شد حضور نامزد‌ها به معنای پذیرفتن همه قواعد مناظره است و لازم نیست همه این‌ها در مناظره گفته شود. از سوی دیگر هم نامزد‌ها باید جسارت خود را بالا ببرند و هم مجری توانایی پرسش صریح‌تر سؤال داشته باشد. اصولاً خنثی کردن و حذف کنشگری مجری بزرگ‌ترین ضربه است. مفهومی به نام یخ‌شکنی داریم و در اینجا باید یخ مناظرات شکسته شود و این با کنشگر‌ی مجری است که بتواند سؤالات صریح بپرسد و در حالی که نامزد محترم برای پرداختن به حواشی فرصت نداشته‌باشد، باید بتواند اصل مطلب را بگوید.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار